آرزوها

محل تراوشات ذهنی...

آرزوها

محل تراوشات ذهنی...

قاصدک...

حس من , حسِ آن قاصدکیست

که از پس پنجره ها میگذرد

هم سوی نسیم می رقصد

می رود در پی جوی

می پرد هم چو پره مرغ سحر

می خراماند و می راند و می چرخاند

دشت به دشت ، کوه به کوه ، نهر به نهر

میروم در پی یک قطره صفا ، عشق ، وفا


شاعر : اینجانب

یافتنی هاااا !!!

همه درد من اینه که یه چیز در زندگی من هست که نیست !!

زندگی سیگاری

حس عجیب یعنی :


حس اون سیگار که همه جا حرف از ترک کردنشه...

آینده...!

+معلم : آینده خود را چگونه میبینید ؟
-دانش آموز : آینده؟! فردا؟! شیبدار؟؟؟ بام ؟؟؟ کی من ؟؟ آب سیب ؟؟؟؟؟

آخه خوب چرا بچه رو تو این موقعیت قرار میدی نامرد... :|

ترافیک از نوع دلی!

حس و حالم شده مثل چراغ راهنمایی قرمزی که روی ثانیه 7 گیر کرده و سبز نمیشه...

حالا کی سبز میشه خدا میدونه , عجب ترافیکی شده تو دلم .